ارائه بحث انتقادی اصیل پیرامون ماهیت علوم انسانی جدید و تعیین نسبت آن با دین
سید محمد تقی موحد ابطحی
چکیده
بیژن عبدالکریمی یکی از اندیشمندان مسلمان ایرانی است که نقدهای بسیاری به ایدۀ علم دینی وارد کرده است. این نقدها را به دودسته میتوان تقسیم کرد: نقدهایی که بیشتر مبتنی بر فلسفۀ قارهای است، که عبدالکریمی به لحاظ فکری بیشتر به این حوزه تعلق دارد و نقدهایی که بیشتر با فلسفۀ تحلیلی تناسب دارد. در این مقاله یکی از نقدهای مرتبط به دستۀ دوم، ...
بیشتر
بیژن عبدالکریمی یکی از اندیشمندان مسلمان ایرانی است که نقدهای بسیاری به ایدۀ علم دینی وارد کرده است. این نقدها را به دودسته میتوان تقسیم کرد: نقدهایی که بیشتر مبتنی بر فلسفۀ قارهای است، که عبدالکریمی به لحاظ فکری بیشتر به این حوزه تعلق دارد و نقدهایی که بیشتر با فلسفۀ تحلیلی تناسب دارد. در این مقاله یکی از نقدهای مرتبط به دستۀ دوم، در ارتباط با معنای ایدۀ علم دینی بررسی میشود. عبدالکریمی معتقد است: 1. تکثر آرا دربارۀ مفهوم علم دینی نشان میدهد این ایده نه بر پایۀ نظام معرفتی واضح و روشن، بلکه بر اساس ظن و گمان پدید آمده است. 2. تحلیل دقیق معانی علم و دین نشان میدهد که ایدۀ علم دینی مفهومی پارادوکسیکال و ناشی از خلط مراتب گوناگون آگاهی است. در این مقاله ابتدا نشان داده میشود که برخی از تعاریف علم دینی ارائهشده بهوسیلۀ عبدالکریمی اصولاً ناظر به جریان علم دینی مورد بحث نیست. همچنین با اشاره به تعاریف سلبی علم دینی، برخی دیگر از تعاریف گردآوریشده بهوسیلۀ عبدالکریمی از بحث خارج میشود. در ادامه با بررسی سیر تاریخی پیدایش و تحول مفهوم علم دینی در عصر حاضر وجوه مختلف معنایی ایدۀ علم دینی برجسته میشود. در پایان نیز تحلیل مفهومی عبدالکریمی در ارتباط دو مفهوم علم و دین و ترکیب آنها بررسی شده و ضعف استدلال وی در ارتباط با بیمعنایی ایدۀ علم دینی نشان داده میشود.